بررسي شبهاتی پیرامون زیارت ناحیه مقدسه

الف. عدم نقل در مفاتیح‌الجنان

گفته می‌شود: اگر اين زيارت مأثور می‌باشد، چرا شيخ عباس قمي، آن را در مفاتيح‌الجنان نياورده است؟

جواب:

1. مرحوم قمي، این زیارت را در کتاب «نفس المهموم» آورده است.
2. اين زيارت، طبق نقل ابن‌مشهدي، از زيارت‌هاي روز عاشورا است و مرحوم قمي، در باب زيارت عاشورا، در مقام استقصاي تمام زيارات عاشورا نبوده است؛ بلکه فقط دو زيارت را آورده و به همان دو اکتفا کرده است.
3. آيا محدث قمي تعهد داده‌ است که تمام زيارات صحيحه را در مفاتیح الجنان جمع کند؛ که اگر در آن، زیارتی نقل نشد، آن را غیر صحیح فرض کنیم؟ آيا اصلاً کتب اربعه چنين تعهدي داده‌اند؟!
4. شايد مرحوم قمي، روال و مبناي خاصي براي تأليف مفاتيح الجنان داشته که اين زيارت در آن چارچوب نمي‌‌گنجیده است. شريف رضي- مؤلف نهج‌البلاغه- نیز تمام خطبه‌های اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) را در کتاب خود نیاورده؛ چراکه روش وي، جمع‌آوری خطبه‌هایی بوده است که جنبة بلاغي داشته باشند. شايد شيخ عباس قمي هم، مبناي خاصی برای تألیف مفاتیح الجنان داشته و برطبق آن، زيارت عاشورا را آورده و زيارت ناحيه را ذكر نكرده است؛ هر چند به آن مبنا اشاره‌ای نکرده است.
5. اصولاً مفاتيح‌الجنان، کتاب جامع و کاملي نيست؛ چراکه مرحوم قمی، تمام ادعیه و زیارات را نقل نکرده است. برای مثال، ایشان از 54 دعاي صحيفة سجاديه، فقط يک دعا را در مفاتیح گنجانده است. هم‌چنین اعمال شب قدر را به طور مختصر ذکر کرده؛ با وجود آن‌که ابن طاووس در «اقبال»، اعمال شب قدر را مفصل آورده است. در بحارالانوار نیز چندين زيارت آمده، که ايشان در کتاب خود، آن‌ها را نقل نکرده است.
پس شيخ عباس قمي، بنا نداشته است که کتاب کامل و جامعي در ادعیه و زیارات بنويسد؛ بلکه بنا بر نقلي معروف، وي مفاتيح‌الجنان را به صورت يادداشت‌هایی براي خود نوشته بود تا بتواند به همراه داشته باشد.
6. شايد وي از اطاله پرهيز داشته و به دنبال اختصار بوده است؛ لذا زيارت ناحيه را- که با در نظر گرفتن اعمال خاص آن، بسیار طولاني مي‌شود- ذکر نکرده است.
ممکن است گفته شود که ایشان، ادعیه و زيارات طولاني و مفصل ديگري را آورده است. جواب آن است که آن ادعیه و زیارات، بدل و جايگزينی نداشته؛ اما زيارت ناحيه، دو بدل داشته که ایشان در قسمت زيارات عاشورا نقل کرده است.

ب. عبارت «ناشرات الشعور»

گفته می‌شود: عبارت «ناشرات الشعور» - که در این زیارت آمده است- را چگونه مي‌توان پذيرفت؟ آيا مي‌توان ادعا كرد زينب كبري عليها السلام و ساير مخدرات، پس از واقعة شهادت امام حسين (عليه‌السلام)، با گيسوان پريشان و بدون حجاب، سراسيمه از خيمه‌ها بيرون آمدند؟ آيا اين صحنه، با مقام زنان اهل بيت (عجل‌الله‌تعالي فرجه‌الشريف) سازگار است؟
جواب: گيسوي پريشان، با مكشوف و بدون حجاب بودن سر، هيچ تلازمي ندارد؛ چون ممكن است - و حتماً نيز همين است - كه گيسوان خود را به نشانة عزا و حزن و مصيبت، زير عبا و حجاب كامل، پريشان كرده باشند؛ چنان‌چه اين شيوه، بين زنان عرب، رسم و عرف بوده است.
همين شبهه را روزي از استاد بزرگوارم، آيت‌الله وحيد خراسانی (حفظه الله) پرسيدم و آن بزرگوار، پاسخي به همين مضمون بيان فرمود.

ج. نظر و اشكال مرحوم آيت‌الله خوئي

از علمای معاصر، تنها کسي که به کتاب المزار و مؤلف آن، نظر منفي دارد، مرحوم آيت‌الله خوئي است. روش وي در «معجم‌الرجال» اين است که افراد موجود در اسناد کتب اربعه را- به تمام نام‌ها و عناوین و الفاظی که با آن ذکر شده‌اند- نام می‌برد؛ ولي ترجمه و شرح‌حال و اظهار نظر دربارة آن‌ها را در يک‌جا مي‌آورد و اين، براي تميز مشترکات، بسيار مفيد است.
به همين علت، در چند جا به مؤلف المزار اشاره کرده است:
الف. در مقدمة جلد اول، به اعتبار آن‌‌که مي‌خواهد مباني رجالي خود را نقل کند، در زمينة توثيقات عام، از ابن مشهدي و کتاب او نيز نام مي‌برد. ایشان سخن ابن مشهدي در مقدمة کتابش170 را نقل می‌کند و مي‌گويد: «اين سخن ابن مشهدي، در اين‌كه تمام راويان سلسلة سند اين كتاب (المزار) موثق هستند، صراحت دارد؛ ولي به دو دليل، نمي‌توان به اين سخن اعتماد كرد:
1. اعتبار كتاب روشن نيست؛ چون شخصيت محمد بن مشهدي معلوم نيست؛ يعني مجهول‌الوصف و بلكه، شخص او براي ما مجهول است. هرچند محدث نوري اصرار دارد که ثابت كند مؤلف كتاب، همان «محمدبن‌جعفربن‌علي‌بن‌جعفر المشهدي‌الحائري» است؛ ليكن اين كلام، موجب ظن است، نه اطمينان.
2. توثيقات متأخران، براي ما معتبر نيست؛ چون از روي حدس و اجتهاد گفته‌اند و آن‌چه از نظر ما معتبر است، حسّ مي‌باشد.
ب. ایشان، هم‌چنین، شخصي را به نام «محمدبن ‌جعفربن ‌علي‌بن ‌جعفر المشهدي ‌الحائري» ذکر مي‌کند و درباره او مي‌فرمايد: «الشيخ الجليل السعيد المتبحر ابو عبدالله المعروف بمحمد بن المشهدي و ابن المشهدي مؤلف المزار المشهور الذي اعتمد عليه اصحابنا الابرار الملقب بالمزار الکبير في بحار الانوار ذکره المحدث النوري في عداد مشايخ محمد ‌بن‌جعفربن‌نما ‌اي الثالث من مشايخه».171
ج. وی در جلد 15 کتاب خود، به نقل از «حرّ عاملی» مي‌فرمايد: «محمدبن جعفر المشهدي کان فاضلا محدّثا صدوقا له کتب يروي عن شاذان بن جبرئيل القمي».172
د. ایشان در جای دیگری فرموده است: «محمدبن علي المشهدي ذکر صاحب الوسائل في مقدمة الوسائل ان له کتاب المزار»173
«محمدبن المشهدي له کتاب يعرف بالمزار و تقدم في المدخل أنَّ المحدث النوري قد أصّر في الفائدة الثانية من خاتمة مستدرکه التي شرح فيها حال الکتب المأخوذة عنها روايات المستدرک و حال مؤلفيها عن بيان حال کتاب المزار أنه محمدبن جعفربن علي ابن جعفرالمشهدي الحائري و ذکرنا أنَّ ما ذکره في وجه ذلک لايورث الاالظن فانه لم‌يذکر دليلا علي ذلک بل ينافيه کلام صاحب الوسائل في مقدمة الوسائل من ان والده علي، و احتمال کونه من النسبة الي الجد يبعده أنَّ عليا المشهدي لم‌يکن من المعاريف بل لم‌يعلم انه کان من العلماء حتي ينسب حفيده اليه»174؛
«ابن مشهدي کتابي دارد به نام مزار و در مقدمة کتاب اشاره كرديم که محدث نوري در خاتمة مستدرک- که شرح حال مؤلفان منابع کتاب مستدرک را آورده است‌- اصرار دارد که نويسندة کتاب مزار، محمدبن‌جعفربن‌علي‌بن‌جعفر مشهدي حائري است.
ما در پاسخ گفتيم: گفتة وي ظن‌آور است، نه يقين‌آور؛ چون ايشان دليلي ارائه نکرده است. بلکه با کلام حرّ عاملي - صاحب وسائل- منافات دارد که پدر ابن‌مشهدي را «علي» ذكر كرده است؛ در حالي که مرحوم نوري، نام پدر ابن‌مشهدي را «جعفر» می‌داند.
ممکن است گفته شود: علي، نام جدّ او است ولی مانند برخی، چون «علي بن بابويه»، در اثر شهرت، به جدش منسوب شده است. ولي در جواب مي‌گوييم: اولاً جدّ او از معاريف نبوده است و ثانياً معلوم نيست که او از علما بوده باشد، تا نوه‌اش را به او نسبت دهند» (پايان سخن آيت‌الله خويي).
ولي به نظر ما اعتماد امثال ابن‌طاوس، شهيد اوّل، مجلسي، حرّ عاملي، مرحوم ‌نوري، سيد محسن ‌امين و شيخ ‌عباس ‌قمي، موجب علم به وثاقت ابن‌مشهدي مي‌‌شود و ما نيز همانند استاد خود حضرت آيت‌الله‌ وحيد خراسانی (حفظه‌الله‌) بر ابن‌مشهدي اعتماد كرده و او را معتبر مي‌دانيم.